آیه 44 سوره هود
<<43 | آیه 44 سوره هود | 45>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و به زمین خطاب شد که ای زمین، فورا آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب (به یک لحظه) خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت، و فرمان هلاک ستمکاران در رسید.
و [پس از هلاک شدن کافران] گفته شد: ای زمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان! [از ریختن باران] باز ایست، و آب کاستی گرفت و کار پایان یافت و کشتی بر [کوهِ] جودی قرار گرفت و گفته شد: دوری [از رحمت خدا] بر گروه ستمکاران باد.
و گفته شد: «اى زمين، آب خود را فرو بر، و اى آسمان، [از باران] خوددارى كن. و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و [كشتى] بر جودى قرار گرفت.» و گفته شد: «مرگ بر قوم ستمكار.»
و گفته شد: اى زمين آب خود فروبر و اى آسمان بازايست. آب فروشد و كار به پايان آمد و كشتى بر كوه جودى قرار گرفت و ندا آمد كه اى لعنت باد بر مردم ستمكاره.
و گفته شد: «ای زمین، آبت را فرو بر! و ای آسمان، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتی) بر (دامنه کوه) جودی، پهلو گرفت؛ و (در این هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
ابلعى: بلع فرو بردن ابلعى» : صيغه امر حاضر مؤنث است .يعنى: فرو ببر.
اقلعى: قلع: كندن. يا سَماءُ أَقْلِعِي اى آسمان آبت را بازگير و قطع كن .
غيض: غيض: فرو رفتن آب. «الغيض: ذهاب المايع في العمق».
جودى: نام كوهى است كه كشتى نوح در آن نشست . اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِ : يعنى: بر جودى استقرار يافت.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «44»
و (بعد از آنكه طوفان و آب همه جا را فرا گرفت) گفته شد: اى زمين! آبت را فرو بَر، و اى آسمان! (از باريدن) بايست. (بدين ترتيب) آب فرو نشست و كار (قهر الهى) پايان پذيرفت و (كشتى) بر (دامنه كوهِ) جودى پهلو گرفت و (در اين هنگام) گفته شد كه (رحمت خدا از) قومستمگر دور باد!
نکته ها
اين آيه از رساترين وبليغترين آيات قرآن است كه از عصر پيامبر تا كنون سخنشناسان واديبان را به تحسين وتعجّب واداشته است و كسانى كه در فكر مبارزه با قرآن و آوردن كلامى مانند آن بودهاند، وقتى به اين آيه رسيدهاند از كار خود صرفنظر كردهاند.
«بَلع» به معناى فروكشيدن و «اقلاع» به معنى امساك و «غِيض» به معنى جذب شدن و كم شدن آب است.
جلد 4 - صفحه 64
مراد از «الْجُودِيِّ»، يا مطلقِ كوه سخت است و يا اسم كوهى خاص كه در مورد محلّ آن در مناطق زير اختلاف است:
الف: موصل عراق.
ب: حدود شام.
ج: ميان موصل و الجزيره.
د: عربستان.
ه: كوهى در سلسله جبال آرارات در تركيه.
در روايات آمده است كه كشتى نوح شش ماه بر آب بود و سرزمين مكّه و حجاز را سِير كرد تا سرانجام به فرمان خداوند آب فرونشست. «1» و امام صادق عليه السلام فرمود: روزى كه كشتى نوح بر كوه نشست، روز نوروز بود. «2»
پیام ها
1- بعد از هلاك شدن هم بايد ظالم را لعنت كرد. «بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»
«1». مطابق حديثى در تهذيبالاحكام، فرو رفتن آب در نقطهاى بود كه امروز مسجد كوفه است.
«2». بحار، ج 11، ص 342.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (44)
چون قضيه طوفان انجام و كفار غرق شدند، امر الهى رسيد:
وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ: و حق تعالى فرمود به زمين: فرو بر آب خود را كه از چشمهها سريان نموده و چيزى از آن باقى نگذار. اين فرمايش اخبار است از رفتن آب روى زمين به كمتر مدتى. وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي: و اى آسمان بازگير و نگاهدار باران را. اخبار است از برطرف شدن ابر و انقطاع باران به اندك زمانى. در انوار گفته: نداى به آسمان و زمين و امر آنها به آنچه مأمور شدند براى تمثيل است بر كمال قدرت الهى و انقياد هر دو مر چيزى را كه مشيت سبحانى تعلق يافته بود از فرو بردن و امساك است به امر مطاعى كه به محض صدور، مأمور مبادرت نمايد در امتثال به جهت عظمت او و خوف از سطوت او.
وَ غِيضَ الْماءُ: و كم كرده شد آب بر روى زمين. وَ قُضِيَ الْأَمْرُ: و بگذشت كارى كه حكم الهى بدان متعلق بود از هلاك اشرار و نجات ابرار.
«1» تفسير ابو الفتح ج 6 ص 277.
جلد 6 - صفحه 73
به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام كه نوح با قوم در كشتى هفت شبانهروز ماندند و كشتى دور خانه كعبه طواف و بر جودى كه فرات كوفه است قرار گرفت. «1» علامه مجلسى قدس الله سره فرمايد: «2» در مدت مكث نوح در كشتى خلاف است. بعضى موافق همين روايت قائل، و اين اقوى باشد. و برخى صد و پنجاه روز، بعضى ششماه و جمعى پنج ماه گفتهاند.
وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِ: و قرار گرفت كشتى بر كوه جودى در موصل يا شام در روز عاشورا دهم محرم، و در اين حال نوح دعا كرد به زبان عبرى (بارات قنى بارات قنى) يعنى خدايا به اصلاح آور. «3» علامه مجلسى قدس الله سره به سند معتبر از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام روايت نموده كه: «4» چون نوح مكث در كشتى نمود به مدتى كه خداى مىخواست و كشتى مىرفت، وحى فرمود حق تعالى به كوهها كه من كشتى بنده خود را بر كوهى از شما خواهم گذاشت، پس تمام كوهها سر كشيدند و برافراشتند مگر كوه جودى در موصل كه فروتنى و شكستگى نمود گفت: مرا رتبه آن نيست كه كشتى نوح بر من مقرّ يابد. پس حق تعالى تواضع او را پسنديد، امر فرمود كشتى بر آن قرار يابد. چون سينه كشتى به جودىّ خورد، صداى عظيم ظاهر و اهل كشتى مضطرب شدند. نوح سر از كشتى بيرون و دعا نمود: (بارات قنى بارات قنى). و به روايات معتبره آنكه متوسل به انوار مقدسه محمد و آل محمد عليهم السلام شد. چنانچه در احتجاج از حضرت صادق عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله وقتى نوح عليه السّلام سوار كشتى و از غرق ترسيد گفت: (اللّهمّ انّى اسئلك بحق محمّد و آل محمّد لمّا انجيتنى من
«1» تفسير عياشى ج 2 ص 146.
«2» بحار الانوار ج 11 ص 334.
«3» تفسير عياشى ج 2 ص 150.
«4» بحار الانوار ج 11 ص 338.
جلد 6 - صفحه 74
الغرق) پس نجات داد او را خداى تعالى. «1» و به روايت اهل البيت، كشتى هيجدهم ذى الحجه بايستاد.
وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ: و گفته شد دورى از رحمت و هلاكت به نقمت، باد بر كافران كه ظلم نمودند بر خود به سبب سوء اختيار كفر بر ايمان.
قائل اين قول ذات حضرت احديت، و ممكن است ملائكه يا نوح يا مؤمنان باشند. چون بيرون آمدند، نوح به شكرانه، آن روز را روزه داشت.
اعجاز شعشعانى: بدانكه اين آيه شريفه در غايت فصاحت و نهايت بلاغت است، و در كتاب مفتاح و كشاف و دلايل الاعجاز و اسرار البلاغه و غير آن در وجوه فصاحت و بلاغت آن، دانشمندان سخنان گفته و در بيان نظم غريب و اسلوب عجيب نكتههاى معانيه و بيانيه و بديعيه در ايراد هر كلمه و حسن مواقع آن در سلك تحرير درآورده؛ و براى دريافتن مطلب نسبت به برادران ايمانى امثال خود اكتفا شود به ذكر حديثى و تاريخى:
اما حديث: به سند معتبر روايت شده در زمان حضرت صادق عليه السّلام ابن ابى العوجاء و سه نفر از ملاحده كه در نهايت فصاحت بودند، اتفاق نمودند كه كتابى برابر قرآن بياورند و هر يكى ربع آن را تمام كنند. اين عهد را با هم مخفيانه بستند در مكه، و وعده كردند سال ديگر جمع و ترتيب آن را دهند. چون سال ديگر شد، در مقام ابراهيم عليه السّلام مجتمع، يكى از آنها گفت: من چون اين آيه را ديدم: «يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ» دانستم معارضه قرآن نتوان كرد پس دست برداشتم. دومى گفت: چون اين آيه شنيدم «فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا» نااميد شدم از معارضه. در اين حال حضرت صادق عليه السّلام بر ايشان گذشت، به اعجاز اين آيه تلاوت فرمود: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» يعنى اگر جمع شوند آدميان و جنيان بر اينكه بياورند مثل اين قرآن را هرآينه نتوانند، هر چند پشت همديگر باشند. و چون اين
«1» احتجاج، ج 1 ص 55 افست از طبع نجف سال 1386. و بحار الانوار ج 26 ص 319.
جلد 6 - صفحه 75
معجزه را از آن حضرت ديدند، متحير و شرمنده و سر به زير گشتند. «1» اما واقعه تاريخى: آنكه فصحا و بلغاى كفار قريش، مجتمع شدند براى معارضه با قرآن. پس چهل روز خود را از نان گندم و گوشت و انواع اطعمه لذيذه منع، و به قوت لا يموت گذران مىكردند براى تصفيه ذهن و ذكاء. بعد از مدت مذكور چون خواستند شروع كنند اين آيه شريفه را شنيدند، از غايت فصاحت و كمال بلاغت آن متحير فروماندند و گفتند: اين كلام شباهت ندارد به چيزى از كلام مخلوقين و اشتباه به آن هم نشود، پس ترك معارضه و متفرق شدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (44)
ترجمه
وگفته شد اى زمين فرو بر آب خود را واى آسمان باز گير و كم شد آب و گذشت كار و قرار گرفت كشتى بر كوه جودى و گفته شد دورى از رحمت باد بر گروه ستمكاران.
تفسير
قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كشتى در ميان امواج حركت ميكرد تا رسيد بمكّه و طواف كعبه نمود و تمام دنيا غرق شد غير از موضع خانه كعبه كه از غرق شدن آزاد شد و به اين سبب آنرا بيت عتيق خواندهاند و چهل شبانه روز آب از آسمان ميريخت و از زمين ميجوشيد تا آب بقدرى بالا آمد كه حضرت نوح دست بدعا بلند كرد و بزبان سريانى گفت يار همان اتقن يعنى خدايا نيكى كن و خطاب
جلد 3 صفحه 84
مذكور در اين آيه بزمين و آسمان رسيد و زمين آب خود را فرو برد و آب آسمان خواست داخل زمين شود امتناع از قبول آن نمود و گفت خداوند بمن امر فرموده آب خود را بلع نمايم پس آبيكه از آسمان آمده بود در زمين باقى ماند و كشتى بر كوه جودى كه در موصل است و كوه بزرگى است قرار گرفت و خداوند جبرئيل را مأمور فرمود كه آبهاى باقى مانده را به درياهاى دور دنيا متفرّق نمايد و در تهذيب از آنحضرت نقل نموده كه خداوند به حضرت نوح در كشتى وحى فرمود كه هفت دور خانه كعبه را طواف نمايد و اطاعت نمود پس از كشتى بيرون آمد و تا دو كنده زانو در آب فرو رفت و تابوتى را كه در آن استخوانهاى حضرت آدم بود بيرون آورد و با خود به كشتى برد و سير نمود تا بوسط مسجد كوفه رسيد كه خطاب بزمين و آسمان براى بلع و امساك آب صادر گرديد و از همان مكان كه در بدو امر آب جوشيد فرو رفت و كسانيكه با حضرت نوح در كشتى بودند متفرق شدند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح در كشتى مأمور به طواف شد و اطاعت نمود و آن طواف نساء است و عنان كشتى را از دست داد و خداوند بكوههاى زمين خطاب فرمود كه من كشتى بنده خود نوح را بر يكى از شماها فرود ميآورم و آنها سركشى كردند مگر جودى كه تواضع نمود و سينه كشتى خورد به آن كوه و نوح ترسيد و گفت يا مارى اتقن يعنى خدايا اصلاح فرما و غالب مضامين اين احاديث را در روايات ديگرى عيّاشى ره نقل نموده و در كافى از امام صادق عليه السّلام ارتفاع آب از كوههاى زمين در پانزده ذراع تعيين شده است و خلاصه مفاد آيه شريفه آنستكه چون طوفان به پايان رسيد خطاب شد از مصدر جلال بزمين كه آب خود را بلع نمايد و نيز خطاب شد بآسمان كه بارش خود را قطع كند و اينكه از قول به صيغه مجهول تعبير فرموده براى اشاره به آنستكه غير خدا قدرت بر چنين امرى ندارد و او متعيّن است در آمريّت و تمام موجودات ارضيّه و سماويّه حتّى جمادات مأمورند به امر او و مطيعند از فرمان او و لذا خطاب مناسب با ذوى العقول به آنها شده و اطاعت نمود زمين فورا بفرو بردن آب خود و آسمان فورا بتفرّق ابر و قطع باران لذا آب كم شد بقدريكه كشتى بر كوه بزرگ جودى مستقر گشت و قضاى الهى به هلاك كفّار و نجات اهل ايمان جارى گرديد و وعده حق انجاز شد و خدا و حضرت نوح و اهل ايمان و ملائكه هر يك بزبان حال و
جلد 3 صفحه 85
مقال گفتند دورى باد دورى از رحمت الهى براى گروهى كه ستم نمودند بخودشان براى قبول كفر و عصيان و گفتهاند اين آيه شريفه در اعلى درجه فصاحت و بلاغت و اقصى مراتب اعجاز و ارقى مدارج بيان است كه دست كسى به آن نرسيده و نميرسد و نخواهد رسيد و بخاطر احدى خطور ننموده و نمينمايد و نخواهد نمود و اين معنى بايد به ذوق الهى و قريحه طبيعى و سليقه وجدانى ادراك شود و قابل توصيف و بيان نيست و آنچه اجمالا ميتوان به آن اشاره نمود ايجاز لفظ و سعه معنى و ايتلاف معانى و تناسب الفاظ و ترادف جمل و توازن آنها با يكديگر و تصوير حال به الفاظ با جلال و جمال خالى از خلل و اخلال است با جاذبه مخصوصى كه واضح است از مصدر جلال و جمال صادر شده است و بكلمات ديگرى نميشود قياس نمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قِيلَ يا أَرضُ ابلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقلِعِي وَ غِيضَ الماءُ وَ قُضِيَ الأَمرُ وَ استَوَت عَلَي الجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعداً لِلقَومِ الظّالِمِينَ (44)
و گفته شد اي زمين آب خود را بلع كن و فرو ده و اي آسمان قطع كن
جلد 11 - صفحه 57
و تمام شد و از بين رفت و قضاء الهي باهلاك قوم و نجات مؤمنين جاري شد و كشتي بر كوه جودي قرار گرفت و گفته شد دور باد از براي قوم ستمكاران.
اينکه آيه شريفه از اعاظم آيات قرآني است که از حيث فصاحت و بلاغت در درجه اعلا است حتي دارد جماعتي از بزرگان قريش که در فصاحت و بلاغت سر آمد تمام عرب بودند در مقام معارضه با قرآن بر آمدند چهل روز تصفيه ذهن كردند و چيزهايي نوشتند و آوردند که مقايسه با قرآن كنند بر خورد كردند باين آيه شريفه و از اينکه خيال منصرف شدند و اظهار عجز كردند.
و قيل قائل خداوند تبارك و تعالي يا ملائكه يا أَرضُ ابلَعِي ماءَكِ اولّا اينکه جمله دلالت تام دارد که جمادات هم شعور و ادراك دارند و مورد خطاب و امر و نهي واقع ميشوند چنانچه آيات قرآني بر اينکه معني بسيار داريم و حمل بر امر تكويني خلاف نصوص قرآني است مثل قوله تعالي ثُمَّ استَوي إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلأَرضِ ائتِيا طَوعاً أَو كَرهاً قالَتا أَتَينا طائِعِينَ فصّلت آيه 10، و مثل وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسري آيه 46 که تسبيح تكويني را هر كس ميفهمد و مثل أُمَمٌ أَمثالُكُم انعام آيه 38، و مثل حُشِرَ لِسُلَيمانَ جُنُودُهُ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ وَ الطَّيرِ نمل آيه 17، و مثل قضيه هدهد و تكلم مورچه که در همين سوره نمل است و غير اينها که مكررا در اينکه تفسير تذكر داده شده.
بلع فرو بردن مأكول است در بطن زمين فرو برد آبهايي که روي زمين بود، بعضي بقرينه ماءك گفتند آبهايي که از زمين جوشش كرده بود و اما آب آسمان درياها شد لكن توهم فاسدي است زيرا درياها قبل از طوفان بود بلكه آب آسمان از آن درياها است بتوسط ابخره بلي اگر خبر معتبري از ائمه داشته باشيم البته قبول ميكنيم (لانّ اهل البيت ادري بما في البيت).
جلد 11 - صفحه 58
وَ يا سَماءُ أَقلِعِي قلع جلوگيري و بر طرف شدن است ميگويي فلان چيز را قلع و قمع نمودم ديگر باران نباريد.
وَ غِيضَ الماءُ يعني مفقود شد آب و از بين رفت ديگر بر روي زمين آبي باقي نماند وَ قُضِيَ الأَمرُ بنجات مؤمنين و هلاكت كفار.
وَ استَوَت عَلَي الجُودِيِّ گفتند كوه جودي از همه كوهها كوچكتر بود و شايد استواء بر آن از جهت سهولت خروج مؤمنين است از كشتي و آمدن بر وجه ارض بوده يا از جهت تواضع اينکه كوه بوده چنانچه در خبر است.
وَ قِيلَ بُعداً لِلقَومِ الظّالِمِينَ بعد از رحمت الهي که معني لعن است در دنيا که هلاك شدند و در آخرت که بعذاب ابدي معذّب ميشوند و قائل يا نوح بوده يا مؤمنين يا ملائكه يا ذات اقدس ربوبي بلكه ممكن است بگوئيم همه آنها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 44)- پایان یک ماجرا! نوح زمام کشتی را به دست خدا سپرده امواج، کشتی را به هر سو میبرد. در روایات آمده است که شش ماه تمام این کشتی سرگردان بود و نقاط مختلفی و حتی طبق پارهای از روایات سرزمین مکه و اطراف خانه کعبه را سیر کرد.
سر انجام فرمان پایان مجازات و بازگشت زمین به حالت عادی صادر شد. این آیه چگونگی این فرمان و جزئیات و نتیجه آن را در عبارات بسیار کوتاه و مختصر و در عین حال فوق العاده رسا و زیبا در ضمن شش جمله بیان میکند و میگوید: «به زمین دستور داده شد، ای زمین آبت را در کام فرو بر»! (وَ قِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ).
«و (به آسمان دستور داده شد) ای آسمان دست نگهدار» (وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی).
«و آب فرو نشست» (وَ غِیضَ الْماءُ).
ج2، ص348
«و کار پایان یافت» (وَ قُضِیَ الْأَمْرُ).
«و کشتی بر دامنه کوه جودی پهلو گرفت» (وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ).
و آن کوه معروفی در نزدیکی «موصل» میباشد.
«و در این هنگام گفته شد: دور باد قوم ستمگر»! (وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
به گفته جمعی از دانشمندان عرب این آیه «فصیحترین و بلیغترین» آیات قرآن محسوب میشود.
شاهد گویای این سخن همان است که در روایات و تواریخ اسلامی میخوانیم که گروهی از کفار قریش، به مبارزه با قرآن برخاستند و تصمیم گرفتند آیاتی همچون آیات قرآن ابداع کنند، علاقمندانشان برای مدت چهل روز بهترین غذاها و مشروبات مورد علاقه آنان برایشان تدارک دیدند، مغز گندم خالص، گوشت گوسفند و شراب کهنه! تا با خیال راحت به ترکیب جملههایی همانند قرآن بپردازند! اما هنگامی که به آیه فوق رسیدند، چنان آنها را تکان داد که بعضی به بعض دیگر نگاه کردند و گفتند: این سخنی است که هیچ کلامی شبیه آن نیست، و اصولا شباهت به کلام مخلوقین ندارد، این را گفتند و از تصمیم خود منصرف شدند و مأیوسانه پراکنده گشتند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم